همه ی حرف ها را قبلا آدم های دیگر زده اند. باور کن. حالا هرچقدر به پیچیدگی های زبانی ایمان داشته باشیم، باز هم جهان خالی شده از مفاهیم جدید و همه ی حرف ها را قبلا، یک جایی، توی عمق تاریخ، آدم ها زده اند. و می دانی؟ آنهایی را که آدم ها نزده اند، اصلا نباید زده می شده است. اصلا آدم هایی که فکر کرده اند حرف هایی دارند؛ بعد دیده اند که نمی شود آن حرف ها را زد؛ خیلی آدم های بزرگی بوده اند.خیلی خیلی بزرگ. بعدش ما هیچ وقت نفهمیدیم که حرف هاشان چی بوده. بعد هم رفته اند و در تاریخ گم شده اند. و اینهایی که فکر می کنیم آدم های بزرگی اند، یک مشت آدم های متوسط اند که حرف هاشان را زده اند. بعد هم ما را سر کیف آورده اند. کلی حرف هست که می شود زد، اما یک عالم حرف دیگر هست که نمی شود زد. هیچ وقت، در هیچ زمانی و مکانی هم، هیچ کس نزده. حرف هایی که همیشه در تاریخ بوده اند. حرف هایی که در تاریخ گم شده.
یعنی میخوای بگی که الان شما آدم بزرگی هستی و کلی حرف داری اما چون آدم بزرگا حرفاشون را نمی زنن شما هم...
نخیر! دنیا دنیای آدمایی هست که حرف می زنن. آدمایی که حرف نمی زنن اصلا نیستن!
همه اگر حرف نزنند خیلی بهتر است.
به احمدطالبی:
آدم هایی که همش حرف می زنن الکی سعی می کنن که باشن حال آنکه نیستن و خودشان هم نمی فهمند و نمی دانند که نیستند.به عبارتی سرکارند! و لی آنهایی که حرف نمی زنند هستند.هستند و یک جایی نشسته اند و دارند به آنهایی که همش دارند الکی حرف می زننند - حال آنکه بهتر است حرف نزنند - می خندند!
هورا آقای طالبی !
دنیا دنیای آدمایی هست که حرف می زنن. آدمایی که حرف نمی زنن اصلا نیستن.
بله !
پس فقط سکوت ...
زهرا من تو بلاگ میثم آپ کردم حتما نظر بذاری ها
مشکل این جاست که حتی "همه حرف ها را آدمهای دیگر قبلا زده اند" را هم آدمهای دیگر قبلا گفته اند.
عالی بود این کامنت آخری!لذت بردم حقیقتا!